در این مقاله ضمن ارایه تعاریفی چند از فرهنگ و نقش آن در اجتماع انسانی، به بررسی نقش و اهمیت مطالعات تطبیقی فرهنگی میپردازیم. اگر این گفته مشهور را بپذیریم که «تجربه پدر علم است»، از مطالعات تطبیقی میتوان به عنوان یکی از اصلیترین راههای استفاده از تجربه در علوم انسانی یاد کرد. در مطالعات تطبیقی میتوان به موضوعات مختلف با رویکردهای متفاوتی نزدیک شد و یکی از آنها در مطالعه سیاست فرهنگی، استفاده از مفهوم مرجعیتهاست. مرجعیت به ما کمک میکند تا سمت و سوی سیاستهای فرهنگی کشورها را دریافته و میزان اثربخشی سیاستهایشان را تا حد قابل قبولی ارزیابی کنیم. کشورها رویکردهای مختلفی به سیاست فرهنگی اتخاذ میکنند که آنها را بر طیفی از مداخله حداقلی تا حداکثری قرار میدهد. امروزه حفظ تنوع فرهنگی به عنوان یک مرجعیت کلان بینالمللی در عرصه سیاستگذاری فرهنگی پذیرفته شده و بر اهمیت آن در دستیابی به توسعه متوازن تاکید میشود.